میخواستم برم عزاداری اما دیر جنبیدم و جا موندم .
کارهای دانشگاه ها رو تقریبا انجام دادم و زبان انگلیسی هم ریختم توی ام پی تری تا گوش بدم و ..
مونده لباس دانشگاه رو اتو بزنم و یه مراجعه ایی داشته باشم .
خدایا شکرت ، فکر نمیکردم این روزها در انتظارم باشه .