س تماس میگیره ، میخواد بیاد خونمون ، میگم ، فردا بیا ...
استاد ؛ چیزی نمیگه واسه پرسیدن یا تمرین ها ، پیاز هم خریدم قبل از رفتن . بعدش هم هبه و آلاء : ما دوستتون نداریم و س : کسی نگذاشتید ، که دوستتون داشته باشه .
3 تمرین ، که من یک و نصفه ایی بیشتر حل نکردم
توی با لیلا تماس میگیرم چون دلتنگشون بودم .
داره گریه میکنه ، اینقدر نوازشش میکنم تا بخوابه .
کفش بهونه بود ؛ شاید کم توجهی منم هست .