روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

154

28 آذر :-

ن رو رسوندم کار و بعدش خودم و حم رفتیم درمونگاه و دارو گرفتیم و زه رو هم اونجا دیدیم .

نهار و برگشتنش هم به عهده ی خودم بود .

دی اح اومد گفت خواب دیدم ، گفتم دروغه ...

شام اب خونمون بود و بعدش هم رفتنند فرودگاه ...

پر اومد و خیلی نمیتونم دقیق کارها رو انجام بدم .

حم نمازش رو خوند

و پیام فرستاد و اما هنوز خبر از حاملگیش نداد و شب که قرار بود ، مامان تماس بگیره برای شم که نمیدونم چی شد .

خدایا سر نذرم هستم ، شکرت .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد