روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

167

الان سرکار هستم الهام و ابتهال نیومدنند    

کنفرانس هم دارم و روز بعدش هم امتحان ..... 

انشالله که به خیر بکذره هم این کنفرانس و هم کار و هم امتحان و هم خوابی که زهرا دیده ز 

خدایا به امید تو  

مهمترین جیز آرامش در زندکی هست , نه کاری که از خستکی بیهوش بشی و به درسات هم نرسی و لبتاب هم از کار افتاده باشه .

166

تماس گرفت ، گفت فردا بیا برای مقابله .

هرچی خدا خواد همون میشه .

خدا بزرگه .

165

اولین روز 2012 هیچی درس نخوندم ؛ مواخذه هم نشدم .


164

با فریبا و مهریه صحبت میکنم .

سال سختی تموم شد ، درس استرس ...

الان یه استرس دیگه ایی دارم .

کسی که اذیت کنه ، موبایل باید ازش گرفت .

163

روزهای هفته دارنند میگذرنند ؛

آخ که چقدر بعضی موقع ها چقدر دیر میگذره زمان .

بالاره عطر رو دادم به فردی در پمپ بنزینی ، ماشین چرخش مشکل داره ...

پول حلال گم نمیشه !

کمرم درد میکنه .

162

کلید نیست ؛ در قفله ؛ چه جوری میشه وارد خونه شد ؟

161

تا ساعت 3 بیدار بودم ! دیگه خوابیدم تا 11 ظهر تقریبا .

رفتیم نهار ، کنار دریا و عکس گرفتیم و کباب خوردیم و برنج و مرغ ..  ، بعدش هم رفتیم تاب بازی ! و سمیه رو دیدم .. و بازم تاب بازی کردم ...

بعدش هم برگشتیم و جایی نرفتیم .

160

میرم ، عینک رو بیارم ، آماده نبود ! میریم خرید ، ماما از رانندگی من اعصابش خورد میشه .

امروز خودم رفتم دانشگاه ، پول دانشگاه رو هم پرداخت نکردم ؛ استاد امتحان تعیین کرد واسه یکشنبه . محاکاه رو شروع کردیم  و به سلمی گفتم پنجره باز کن !! استاد ط هم کمی درس پرسید و بهتر یاد گیرفتیم و سه شنبه امتحان میگیره . دکتور اسامه رو هم دیدم و سلامش کردم . استاد عملیات میگه دلتنگت شدیم !

واسه فن کیس هم قرار شد فردا برم  .

ح یه خورده پیش نماز خوند و م پیش موبایلشه و ماما و بابا خواب و ن تی وی میبینه ...

خدایا شکرت ، زندگی در جریانه !!

159

2 تا پول لب تاب بهم داد ، اما امشب که لب تاب ها رو دیدم متوجه شدم پولم کمه .

هندونه هم خوردم ! !

فاطی اومد ، میخواست ببینه ماما بارداره با نه !!