از وقتی اومد توی خونه ، دعوا و عصبانیت ، تا الان که دارم این نوشته ها رو میخونم . م هم بعد از دوش گرفتن از خونه رفت بیرون و گفت شب هم برنمیگردم .
خدایا کمک کن .
ماه تیر داره تموم میشه و استراحت نکردم !! چند ماه که خوب نمیتونم استراحت کنم .
تاریخ هم از دستم در رفته . فکر کردم امروز 1 مرداده و به دونفر تبریک گفتم ، و اس ام اس فرستادم .
حس نوشتم ندارم ، دومین روزه ماه رمضونه . الان ب اومد و م رو از خواب بیدار کرد و بردتش آرایشگاه . موبایلش هم ازش گرفت . نمیدونم چرا دیگه خسته ام و نیاز به آرامش دارم . از دست همین کارهاست . دوباره باید تلاش کنم .دوباره مشاوره . اینقدر این روزها همه درگیر دغدغه های زندگیشون هستنند که کسی به فکرش نیست . الان دلم یه جای آروم و خنک و بی دغدغه میخواد . دلم میخواد نگران کسی نباشم و به اهداف خودم فکر کنم . دیشب پارک رفتم ، خلوت بود و تاب بازی راحت و ن تخت گرفت . 14 روز ننوشتم . پارچه خریدم واسه عروسی ، نمیدونم نوشتم یا نه . چند روز پیش هم رفتیم خرید اما چیزی نگرفتم . دوستم قرار بود بیاد خونمون که پاش آسیب دید و نتونست بیاد . کله پاچه خوردم . اب هم چند روز پیش ماشین گرفته .
اهدافم این وسط داره تباه میشه .
تمام دیروز رو با سارا بازی کردیم .
خیلی خوشحالم که ماه رمضون نزدیکه .
امروز با هم دیگه یه خورده درس خوندیم و فیلم دیدیم .
فیلم ورد آقایون ممنوع قشنگ بود و فیلم دختران غم انگیز .
دیشب قرار بود یکسری اعمال نیمه ی شعبان رو انجام بدم که اینقدر استرس کشیده بودم و خسته بودم خوابم رفتم .
باز هم استرس ، باز هم استرس ، باز هم استرس .
خسته شدم از نگرانی و اضطراب .
کاش هر وقت بیرون میرفت خبر میداد تا دلشوره نگیرم تا شب .
امشب خیلی محتاجم به دعا .
امروز همه ی کارهای خونه ، از جمله خرید و ظرف شستن و خونه رو مرتب کردن و ...
همه چیز رو من انجام دادم .
خدایا کمکم کن .
۹ تیر ، تولد این وبلاگ بود ..
با نظر و پیشنهاد دوستی اینجا رو ساختم .
یادش بخیر ، چقدر کمکم کرد .
دیشب خیلی شب بدی بود . پر از نگرانی و استرس و اضطراب . شبی شاید سال ها بعد که بیام این نوشته رو بخونم فراموش نکنم .
وقی استرس داری ، کنترل کارهات از دستت خارج و محبتت هات خارج از کنترل .
خدایا همه رو به راه راست هدایت کن .
آزمایش هات خوب بود ...
حالم بهتره .
م درس نخوند ؛ باید تلاش کنم و صحبت کنم ... برعکس شده .
خدایا شکرت به خاطر کم کردن استرس .
خدایا ، دست هامو میارم بالا ، ازت میخوام همه ی بیماران رو شفا بدی و کمکمون کن توی راه پیشرفت .
همه ی نوجون ها رو به راه راست هدایت کن . و کمکم کن تا بتونم کمکشون کنم .
خدایا .....
خدایا به خاطر دادهات صد هزار مرتبه شکر ...
این 1 هفته همش درد .
امروز خیلی هوا گرم بود و کلاس اموزشی بد نبود . اما خیلی دیر رسیدیم خونه .
چون عروسی رفته بوددم ، خیلی خوابم میومد .