خانه بدون مادر یه چیزش کمه
اونقدر که حس خوشبختی رو باخودش برده .
خواسته که دعا نویس دعایی برای ذوق و شوق کار رفتن برایش بنویسد
امروز هم یه جمعه ی دیگر بود
اولین کادوی طلای داماد بعد از عقد بهم داد
اما با داماد جدید که دستم رو با خجالت و سربه زیری گرفت
و خواهر و همسر خواهری ...و دخترشون .