دیروز ولنتاین بود و من و س با هم رفتیم بیرون و اونجا بچه ها رو دیدم و خیلی خوشحال شدم.
رسیور رو چند روز پیش خراب کردمو تی وی نداشتیم !
محمد طه به دنیا اومد چند روز پیش روز 4 شنبه فکر کنم .
بالاخره کامبیوتر دار شدم ....
کار هم یه دو روزیه که تعطیلم تا 1 ماه دیکه تا ببینم خدا جی میخواهد .
همه دارن شام میخورنند ؛ من میترسم بخورم و سرفه کنم .
امروز ابتهال کفت لجبازى . و مدیر هم کفت تا ببینیم ماه 3 جی میشه .
برادر سمی هم فوت کرد ....
کنفرانس و همه جی عالی تموم شد . نوبت هم بیش متخصص کرفتم .
درس هم کمی بیرسیم از مح و با حمو هم کار کردم اما هنوز مونده و دیکه حوصله ندارم .
خودم هم امتحان محاکا این هفته دارم و او بی هم کمی نفسم کرفت و خوب ندادم .
میکذرد ..........
لبتاب ف الان دستمه .