روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

21

لحظات افطاری خیلی حس قشنگیه . مخصوصا اگه مهمون هم داشتی .

اولین جمعه ی ماه رمضونه سال 2011 .

مثل همیشه اما یه مسافر داریم که جاش خالیه

21

لحظات افطاری خیلی حس قشنگیه . مخصوصا اگه مهمون هم داشتی .

اولین جمعه ی ماه رمضونه سال 2011 .

ادامه مطلب ...

20

توی لحظاتی که با فامیل بگو بخند میکنی و بعد از خوردن سحری ، خوش و خرم و خندون به خونه برمیگردی .

غافل از این که عزیزات توی این فاصله یه خطری از بیخ گوششون رد شده ، ضد حال میشه کل خوشگذارنیت و خنده هات .

19

امروز روز ، دومه .

چقدر احساس آرامش میکنم

چقدر با همه ی گرفتاری ها و مشکلات باز هم الان ارومم و لبخند میزنم .

امروز هم از سحری جاموندم

18

برای اولین بار با همه ی دختر عموم هام ؛ دور هم جمع شدیم

پس از سالها سال ، دور هم یه نهار دست جمعی خوردیم

اینجور نهاری خیلی مزه داد ، لذتش میمونه تا یادگار

17

مامان خرگوشی گفت که میخواد مهمون بیاد خونمون ، به خرگوشی گفت برو لباست عوض کن .

خرگوشی هم با خودش فکر کرد که لباسش خیلی هم خوب و خوشکله و مرد نامحرمی نمیخواد بیاد و لباسش هم از نظر خودش مناسب و خوبه و نیازی به تعویض نداره .

مهمون ها که رسیدن ، خرگوشی پرید و سلام کرد ، یهو خشکش زد و دو تا دستاش رو گذاشت روی صورتش .

خودتون میدونید که چی شد و چقدر خجالت کشیدم

17

مامان خرگوشی گفت که میخواد مهمون بیاد خونمون ، به خرگوشی گفت برو لباست عوض کن .

خرگوشی هم با خودش فکر کرد که لباسش خیلی هم خوب و خوشکله و مرد نامحرمی نمیخواد بیاد و لباسش هم از نظر خودش مناسب و خوبه و نیازی به تعویض نداره .

مهمون ها که رسیدن ، خرگوشی پرید و سلام کرد ، یهو خشکش زد و دو تا دستاش رو گذاشت روی صورتش .

خخودتون میدونید که چی شد و چقدر خجالت کشیدم

16

رفتم فرودگاه . دایی ام برگشت با یه عالمه عکس .

15

خیلی سخته ، یه دیوار باشی واسه بقیه .

14

تا حالا وصیت نامه ندیده بودم ؛ یه وصیت نامه ی شخصی زنده .

هیچ وقت کنجکاوی نکنید که برید یواشکی وصیت نامه ی والدینتون رو بخونید چون حتما یه سری چیزهایی نوشته که به هیچ عنوان صلاح نیست شما با خبر بشید .

فکر نمیکردم والدین خودم هم وصیت نامه داشته باشنند ،..


حس بدیه خوندن وصیت نامه ، یه حس خیلی خیلی بد

13

امروز بعد از چند سال بیسکویت " های بای " خوردم

یه بسته همین بسکویت ها دارم ؛ 

امروز بعد از چند سال پنیر و خامه ی ایران خوردم ؛ خیلی کیف داد

12

داداش خرگوشی که به مسافرت رفته ؛امروز از سفر برمیگرده 

صبح تماس میگیره و میگه : خرگوشی ، واسه نهار عدس درست کن ؛ از فرودگاه برگشتم فقط میخوام بشینم عدس بخورم

11

توی یه اداره واسه یه دونه مهر دوساعت معطل شدم و اونوقت که بالاخره بعد از پاسکاری مهر زدنند و برگشتم خونه دیدم یه جایی از ورقه یه اطلاعاتی رو اشتباه نوشته ...

(یعنی اون دوساعت وقت و اعصاب و پول بنزین و همه چی هیچی ...)

10

قربون داداشم بشم که دلتنگمون شده و راه به راه زنگ میزنه که چی لازم دارم تا واسم بیاره و ازم میپرسه که چند نفر واسم زنگ زدنند و یا اومدنند سوالم گرفتنند و منم روم نمیشه بهش بگم هیچکس اسم چند نفر رو همینجوری میگم تا دلش نشکنه

9

تصادف خیلی بده

امروز بعد از 14 روز که از تصادفم میگذره ، باز رانندگی رو امتحان کردم

8

خرگوشی تولد دوستش رو با چند ساعت تاخیر بهش تبریک میگه

دوست خرگوشی میگه : خرگوشی اگه روز تولدم یادت رفته بود ، میکشتمت

بفرما خرگوشی بدهکار هم میشه

7

گاهی به یک فردی نیاز داری ، مدام انرژی بهت بده و بگه :-

تو میتونی

حتما میتونی

موفق میشی دون شک

.

.

وقتی کسی نیست که انرژی مثبت بهت بده ، نشستی منتظر....

6

بعضی موقع ها اینقدر فکر میکنی و اینقدر فکر میکنی که احساس میکنی یک لحظه دیگه فکر کنی ، مغزت منفجر میشه از بس که فکر کردی .

5

خرگوشی شروع میکند به خواندن کتاب" سینوهه "

توصیه میکند شما هم شروع کنید به خواندن این کتاب .

4

خرگوشی : جات خیلی خالیه


میگه : جای من اصلا خالی نیست

3

خرگوشی دیشب به عروسی رفت 

جای شما خالی بود ، خیلی خوش گذشت .

2

خانوم خرگوشی حوصله اش سر رفته و دوست داره یه کار مفید انجام بده

اما نمیدونه چکار کنه !

1

خرگوشی خانوم هستم ، خوشامد میگم به کسایی که میان دیدنم

اولین پست همه خودشون رو معرفی میکنند ؛ ما هم خودمون رو خانوم خرگوشی معرفی میکنیم

دختری دلسوز و کمی شیطون و باوقار و بی آلایش