-
340
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 18:25
بالاخره یه تحقیقی که 1 ماه از زمان انتهاش گذشته رو تموم کردم و برای استاد فرستادم ، قبول که نمیکنه هیچ ، احتمالا نمره منفی هم میده .
-
339
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 10:42
الان من توی کلاسم و بچه ها رفتند شنا ، هر چی هم مدرسه تماس می گیرم کسی گوشی رو جواب نمی ده . دیشب بارون خوبی اومد ، خیلی خوب و زیاد . +: بالاخره جواب دادند ، از زحماتشون تشکر کردم .
-
338
شنبه 14 اردیبهشتماه سال 1392 10:01
چراغ سبز است و من مسیر خودم را می روم . ماشینی از لاین دیگری ، خیلی راحت ماشینش را به ماشینم می کشد . و قبل از این که شماره پلاکش را حفظ کنم می رود .
-
337
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 23:38
به خاطر یه بیرون رفتن ساده کتک می خورد . آیا برادر بزرگتر چقدر صلاحیت مواظبت از برادر کوچکتر دارد ؟ در حد کتک ؟
-
336
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 22:36
+ : چرا لاغر شدی ؟ *: از دوری تو ِ . ------ مکالمه پدر و دختر .
-
335
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 07:48
توی 10 دقیقه قواعد درس 6 و 7 و 8 و 9 و 10 رو براش توضیح می دهم . امتحان عربی دارد ، بی خیال تر از او ندیده ام . انگار نه انگار که امتحان دارد .
-
334
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 01:45
مامانم رو بغل میکنم و میبوسم ، روز مادر رو تبریک میگم . این مبشه کادوی من برای مادری که خبر نداشت روز مادره .
-
333
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 19:40
الان چه وقت اسهال و حالت تهوعه . چکار کنم ؟
-
332
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 10:17
نم نم بارون میاد ، چقر صبحونه توی این هوا ، توی فضای باز می چسپه .
-
331
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 10:02
ممنونتم دوستم ، به خاطر درک و کمکت .
-
330
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 22:47
لبخند می زنم ، آرومم ، استرس های دانشگاه کمتر شده . استرس های کار هم همین طور .
-
329
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 18:32
میاد کلی حرف میزنه و نصیحت میکنه و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت می چینه . چیزهایی که همش میدونستم . که بعد از مدرک چکار کنم .
-
328
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 23:16
براش بستنی می یارن ، چون تازه عمل کرده بینیش را . خوش به حالش
-
327
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 18:23
لباسشویی خانه را او خرید ؛ اویی که خیلی وقت است که از خانه رفته و بی اهمیت است !
-
326
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 14:08
نگذاشت بروم خانه , تا برنامه ها را نصب کنم اخرش با دلسوزی گفت میخوایی بری برو .
-
226
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 00:09
از بیرون که برگشته ، بوش سیگاره . 18 سالشه .. نمیدونم با چه زبونی باید بهش فهموند که سیگار خوب نیست ..
-
325
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 22:39
میگه میخوام با دوستام برم کفش بخرم . با یه ماشین شاستی بلند طلایی رنگ رفت و دست خالی برگشت !
-
324
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 23:15
کتاب های جدید شروع کردیم امشب .
-
323
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1392 22:09
دفاع تغییر کرد ، افتاد برای فردا !
-
322
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1392 17:51
اومدیم برای دفاع ؛ استاد گفته 1 ساعت دیگه می رسم دانشگاه !!
-
321
شنبه 10 فروردینماه سال 1392 23:27
پروژه تمام شد آخیــــــــــش ! فردا دفاع ...
-
321
شنبه 10 فروردینماه سال 1392 16:16
از صبح ساعت 6:30 روی پروژه کار کردم تا الان که عصر هست تموم کردم ! هورااااا
-
320
جمعه 9 فروردینماه سال 1392 21:53
از دیشب تا حالا دارم روی پرژه ی پایان تحصیل کار میکنم . تموم نمیشه ، خسته شدم ، حالت تهوع گرفتم اینقدر که به مانیتور نگاه کردم
-
319
جمعه 9 فروردینماه سال 1392 21:51
رفت مسافرت ، چقدر دلتنگی بده . امیدوارم بهش خوش بگذره .
-
318
شنبه 3 فروردینماه سال 1392 23:57
تمام طول روز رو با هم روی پروژه کار میکنیم . باران نم نم می بارد ! سه فروردین است.
-
317
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1391 23:54
بیرون نرفتم تا درس بهش یاد بدم , نیومد ! گفت: من عمرا بالای 10 بگیرم ..
-
316
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 13:56
تازه گواهینامه گرفته بود ، کاشین دادم دستش ، نزدیک بود یکی رو زیر بگیره .. خدا رحم کرد .
-
315
جمعه 11 اسفندماه سال 1391 21:18
روز خوبی برای خودم رقم زدم ، روزی آرام ، کنار دریا
-
314
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 18:11
پیرزن شیشه ی ماشین رو میکشه پایین: مگه این ماشین رو ندیدی ؟ زدی داغونش کردی ، ببین چکارش کردی ؟ من : سلام مادر ، ببخشید ندیدم ، چیزی نشده ، حتی رنگش هم نرفته ، دوست دارید پیاده شید ، بیایید نگاه کنید ، منو ببخشید ، معذرت میخوام . خداحافظ
-
313
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 19:44
2 هفته از داشتن موش توی خونمون میگذره .. که هنوز موفق به دستگیریش نشدیم