روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

روزگار خرگوشی خانوم

همین که میبینید

360

تازه متوجه شدم ، باد چرخ ماشین ، به خاطر میخ کوچیکی که توش رفته بود ، بادش رو کم میکرد ..

همش فکر میکردم به خاطر درست پارک نکردن و گرما اینطور میشه .

359

دیروز نبودن برق ها باعث شد ، دور هم بنشینیم و از با هم بودن لذت ببریم .

خوردن کباب ، بالا پشت بام، خیلی لذت بخش بود .

358

درمورد خواستگار تحصیل کرده صحبت می کنند .


می گویند کدبانو هستی ؟


357

اشتباهی از کلاس قران تماس می گیرند ، و این شاید شروعی دوباره ایی ، برای کلاس قران خواهد بود .

356

کتابـــمان چـــاپ شــــد

355

آخرین امتحان را با نیم ساعت خواندن ، خیلی خوب دادم .

قرار است امروز برای تحویل کتاب پروژه برویم ، اما اماده نیست .. باید تا فردا صبر کنیم .


دیشب مهمانی به خانه ی جدید خوب بود و خیلی زحمت کشیده بود .


حس یه فردی که آزاد و رها است را دارم .

354

فردا اخرین امتحان هست ؛ اگه سردرد ما را رها کرد ، میتوان درس خواند .


*: خداحافظ دانشگاه

*: سلام استراحت

353

طرف رفته ایتالیا ؛ جنس آورده که اینجا بفروشد !

352

فردا امتحان دارد ، تازه دنبال کتاب و دفترش می گردد ، و تازه می فهمد که دفتر سوالاتش را گم کرده .

351

بچه حالش به هم میخورد و بالا می آورد ،

مامانش کتکش میزند ،انگار که دست خودش بوده و عمدا ..

350

امروز اخرین روز درسی دانشگاه رو تموم کردم ، امشب حس خوبی دارم .


الان من هستم با اینده ایی شاید گنگ ..

نمیدونم کار کنم یا فوق رو ادامه بدم ؟ !

هر دو رو نیاز دارم ، کدوم ؟

349

اعتراف کردن به دوست داشتن ، حس قشنگیه .

348

کمرم دارد از وسط دو نیم میشود ، و پای راستم از درد حتی توان راه رفتن ندارم .

لیلة الرغائب هست ، .. افسوس .


*:- پریود

347

دوست هایی هستند ، که خیلی دلتنگشان میشویم ، باید هر شب (شب بخیر) بگوییم .


چند تا از این دوستان نایاب دارید ؟

346

با بی خوابی الان ؛ چکار مفیدی میشود انجام داد ؟  

 

امان از بی خوابی شبانه ..

345

شب ها بلغم بالا می آورم .

344

سویچ ماشین را خیلی یواش بر میدارد و جیم میشود .

حالا من هستم با سویچی در جیب لباس خواب  !!

343

بیچاره دلم برایش سوخت ؛ مادرش بهش گفته چون صدقه نمیگذاری و نمازت را سروقت نمیخوانی اینطور بیمار شده ایی ...

342

پیرزن به نوه اش می گوید :    کـــــره خـــر ؛  یـــابو   ! !

341

پسرک 18 ساله برای رانندگی گریه میکند و من سویچ ماشینم را به او می دهم .


نمیدانم با چه جزاتی این کار را کرده ام .

340

بالاخره یه تحقیقی که 1 ماه از زمان انتهاش گذشته رو تموم کردم و برای استاد فرستادم ، قبول که نمیکنه هیچ ، احتمالا نمره منفی هم میده .

339

الان من توی کلاسم و بچه ها رفتند شنا ، هر چی هم مدرسه تماس می گیرم کسی گوشی رو جواب نمی ده .


دیشب بارون خوبی اومد ، خیلی خوب و زیاد  .


+: بالاخره جواب دادند ، از زحماتشون تشکر کردم .

338

چراغ سبز است و من مسیر خودم را می روم . ماشینی از لاین دیگری ، خیلی راحت ماشینش را به ماشینم می کشد . و قبل از این که شماره پلاکش را حفظ کنم می رود .

337

به خاطر یه بیرون رفتن ساده کتک می خورد .


آیا برادر بزرگتر چقدر صلاحیت مواظبت از برادر کوچکتر دارد ؟ در حد کتک ؟

336

+ : چرا لاغر شدی ؟


*:  از دوری تو ِ .


------

مکالمه پدر و دختر .

335

توی 10 دقیقه قواعد درس 6 و 7 و 8 و 9 و 10 رو براش توضیح می دهم .

امتحان عربی دارد ، بی خیال تر از او ندیده ام . انگار نه انگار که امتحان دارد .

334

مامانم رو بغل میکنم و میبوسم ، روز مادر رو تبریک میگم .


این مبشه کادوی من برای مادری که خبر نداشت روز مادره .

333

الان چه وقت اسهال و حالت تهوعه .

چکار کنم ؟

332

نم نم بارون میاد ، چقر صبحونه توی این هوا ، توی فضای باز می چسپه .

331

ممنونتم دوستم ، به خاطر درک و کمکت .

330

لبخند می زنم ، آرومم ، استرس های دانشگاه کمتر شده .

استرس های کار هم همین طور . 

329

میاد کلی حرف میزنه و نصیحت میکنه و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت می چینه .

چیزهایی که همش میدونستم .


که بعد از مدرک چکار کنم .

328

براش بستنی می یارن ، چون تازه عمل کرده بینیش را .

خوش به حالش

327

لباسشویی خانه را او خرید ؛ اویی که خیلی وقت است که از خانه رفته و بی اهمیت است !

326

نگذاشت بروم خانه , تا برنامه ها را نصب کنم

اخرش با دلسوزی گفت میخوایی بری برو .

226

از بیرون که برگشته ، بوش سیگاره .

18 سالشه ..

نمیدونم با چه زبونی باید بهش فهموند که سیگار خوب نیست ..

325

میگه میخوام با دوستام برم کفش بخرم .

با یه ماشین شاستی بلند طلایی رنگ رفت و دست خالی برگشت !

324

کتاب های جدید شروع کردیم امشب .

323

دفاع تغییر کرد ، افتاد برای فردا !

322

اومدیم برای دفاع ؛

استاد گفته 1 ساعت دیگه می رسم دانشگاه !!

321

پروژه تمام شد


آخیــــــــــش !


فردا دفاع ...

321

از صبح ساعت 6:30 روی پروژه کار کردم تا الان که عصر هست تموم کردم !

هورااااا

320

از دیشب تا حالا دارم روی پرژه ی پایان تحصیل کار میکنم . 

تموم نمیشه ، خسته شدم ، حالت تهوع گرفتم اینقدر که به مانیتور نگاه کردم

319

رفت مسافرت ، چقدر دلتنگی بده . 


امیدوارم بهش خوش بگذره . 

318

تمام طول روز رو با هم روی پروژه کار میکنیم .

باران نم نم می بارد ! سه فروردین است.

317

بیرون نرفتم تا درس بهش یاد بدم , نیومد !

گفت: من عمرا بالای 10 بگیرم ..

316

تازه گواهینامه گرفته بود ، کاشین دادم دستش ، نزدیک بود یکی رو زیر بگیره ..


خدا رحم کرد .

315

روز خوبی برای خودم رقم زدم ، روزی آرام ، کنار دریا

314

پیرزن شیشه ی ماشین رو میکشه پایین: مگه این ماشین رو ندیدی ؟ زدی داغونش کردی ، ببین چکارش کردی ؟

من : سلام مادر ، ببخشید ندیدم ، چیزی نشده ، حتی رنگش هم نرفته ،  دوست دارید پیاده شید ، بیایید نگاه کنید ، منو ببخشید ، معذرت میخوام  . خداحافظ

313

2 هفته از داشتن موش توی خونمون میگذره ..

که هنوز موفق به دستگیریش نشدیم